جدول جو
جدول جو

معنی حسان حمیری - جستجوی لغت در جدول جو

حسان حمیری
(حَسْ سا)
ابن اسعد حمیری مکنی به ابوکرب از تبابعۀ یمن در جاهلیت است. در افسانه ها آورده اند: که با لشکری انبوه تا به سمرقند تاخت و به هرشهری که میرسید دانشمندان را با خود همراه میساخت، سپس به شام رفت و کاهنان آن دیار با خود به یمن آوردو در راه از کعبه گذشت و آن را پرده پوشانید و در بازگشت به یمن با بت پرستی مبارزۀ آشکار کرد و دو شهر ’مأرب’ و ’ظفار’ را پایتخت زمستانی و تابستانی خودگرفت، و در مأرب برای شاهزادگان مدرسه ساخت و این در پیرامن سدۀ چهارم پیش از میلاد مسیح بوده است. (زرکلی ج 1 ص 219 بنقل از تهذیب ابن عساکر) (مجمل التواریخ و القصص ص 150). افسانه های راجع به وی با ذوالقرنین و اسکندر مخلوط شده است. رجوع به ذوالقرنین شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سَ نِ ضَ)
ابن محمد کمال الدین اصفهانی. رجوع به ضمیری کمال الدین و هدیه العارفین ج 1 ص 319 و ذریعه ج 7 ص 260 شود
لغت نامه دهخدا
(حَجْ جا جِحِ یَ)
ابن باب. مردی شجاع از یاران عبدالله زبیر و از اهل بصره بود و چون نافعبن الازرق خروج کرد، وی در لشکر مسلم بن عبیس، صاحب الترجمه شد، و در چندواقعه شهرت یافت، و در وقعۀ دولاب بسال 65 هجری قمری / 685 میلادی نزدیک اهواز کشته شد. (اعلام زرکلی ص 212)
لغت نامه دهخدا